جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5307
صورخیال دردیوان حاجی محمدجان قدسی
نویسنده:
زینب اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
1نتیجه گیری :تصویر شاعرانه حاصل خیال ونیروی تخیّل می باشد؛ نیروی تخیّلی که از اندیشه نشأت گرفته و همراهی باعنصر عاطفه تأثیرآن را دو چندان کرده است. شعر ارتباط عاطفی شاعر با مخاطب را بر می انگیزد و در این رهگذر صور خیال اهمیّت بسیاری دارد . هر شاعر صور خیال مناسب با عاطفه و اندیشه خود را به کار می برد.صورخیالی که ممکن است از بطن اجتماعی که در آن زندگی می کند برخاسته باشد و تجارب روزمرّه او هم درآن بی تأثیر نیست. این نکته قابل تأمّل است که آیا صورخیالی خشک برخاسته از تجارب روزمرّه دیگران را به کار برده یا در ایجاد هم حسّی بسیار قدرتمند عمل کرده است و تصاویر زنده ساخته است. آنچه که اهمیّت دارداین است که شاعری که حامل اندیشه ای جدید و ابتکاری نو باشد و آن را در صور خیال خویش بیامیزد درردیف شاعران برجسته و ارکان شعر قرار می گیرد. این ذهنیّت نو زمانی حاصل می شود شاعر پدیده ها ومضامین زمان خود را مورد کند و کاو قرار دهد و نیازهای اجتماع خویش را درک کرده باشد . با اندیشه ای موشکافانه همه چیز را مورد مدّاقه قرار دهد و زبده ی افکار خود را به مخاطب خاطر نشان سازد . در این میان شاعران سبک هندی مبدع طرز جدیدی بودند که آن را طرز نو میخواندند و برای آنکه شعر فارسی را از ابتذال مضمون نگه دارند به دنبال خیال های باریک با بیانی موجز رفتند . حاجی محمّد جان قدسی مشهدی یکی ازهمین شاعران است که سبک او هم از سادگی بیان سبک خراسانی برخوردار است و هم از الفاظ و استعارات وتشبیهات و تمثیلات فراوان سبک هندی؛ هم الفاظ روزمرّه که در خراسان کاربرد داشته در شعرش به کار می برد وهم در تشبیهاتش از شکل حروف استفاده می کند و از پیچیده گویی های سبک هندی به جز در مواردی قصیده، ترکیب بند و ترجیع بند، غزل، « بسیار اندک در شعرش خبری نیست. این شاعر در چند قالب شعربه سرودن پرداخته است . برای آنکه صورخیال شاعر مذکور را بررسی کنیم باید میان قالب » رباعی، مثنوی های شعری او تفکیک قائل شویم. عنصر عاطفه به عنوان یک اصل مهم در شعر در قصیده و ترکیب بندها وغزلیات نمود بیشتری دارد. در قصیده قسمت های مقدّماتی قصیده مهم است و اگر این قسمت های مقدّماتی را در نظر نگیریم قصاید شاعر از لحاظ ادبی اهمیّتی نخواهد داشت؛ زیرا نه تنها صور خیال قابل توجّهی به کارنبرده، بلکه در این راه به ابتذال هم گراییده است و تقریباً مدام همان صور خیال اندک را تکرار می کند. استفاده از صنایع حسن تعلیل و استخدام و تشخیص در صورخیال به شکل بارزی نمود می یابد که الحق که شاعر باچیره دستی حسن تعلیل را در موارد بسیاری خوش نشانده است.ز روی سبزه صبا مشت شبنمی برداشت برای زینت گردون به کهکشان افشاندص 241گر از میانه مردی نشد کناره گزین چرا چو مردم چشمم همیشه خانه نشینص 251جز دل غنچه که از یاد لبت گلگون است نشنیدم که ز می رنگ برآرد مینا2ص 66اسناد کنایه های انسانی به اشیا در تشبیهات باعث ایجاد صنعت تشخیص و استخدام شده است. تشخیص ازویژگیهای عمده ی سبک هندی است تشخیص در این سبک در صورتهای دیگر صور خیال وارد شده است.شمع و غنچه را می توان از کلمات کلیدی شعر او محسوب داشت. شمع را بیشتر در قصاید و غنچه بیشتر درغزل با آنها هنرنمایی کرده است.من که شمع محفل قربم سراپا سوختم حال بیرون ماندگان بزم یارب چون گذشتص 813همچو شمعی که پریشان شده باشد تارش بر سر هر مژه در بزم تو چشمی است مراص 66ز بیم شعله از این بزم چون توانم جست چو شمع رفته مرا پای تا به دوش به خوابص 11چون شمع کشم بر تن خود سلسله از اشک در عشق سراپای مرا قید به کارستص 44پیرهن چون غنچه در بر کرده زندانی مرا تا گریبان غنچه ی این باغ در دلبستگی استص 811گمان برد که چو گل رسته در قبا بدنت چو غنچه هر که بیند قبای تنگ تراص 814آگه ز شوق گریه ی بی اختیار نیست هر کس چون غنچه با لب خندان شد آشناص 815عاطفه عنصری که در شعر قدسی موج می زند به خصوص در غزلیاتش و آنجای که در ترکیبات در سوگ فرزند و قرچقای خوان سپهسالار می سراید. دل سوختن، آتش جگر، داغ تداعی کننده ی عاطفه ی شاعر است.ساده گویی شاعر باعث شده تا خواننده صورخیال او را به راحتی بتواند حدس بزند و اکثراستعارات او با توجه به مصراع یا بیت قبل قابل فهمیدن است. صور خیال او خالی از اندیشه های حکیمانه هم نیست:3این که گویم دل از عشق برآید غلط است موج هرسو که نهد روی به ساحل دریاستص 34کوته نشد ز زلف درازش محبّتم این رشته را زدند به تار بقاص 242گر اعتبار جهان رنجه ات کند چه عجب گلوی تشنه خراشد همیشه موج سرابص 11از برای خود چراغ اهل دنیا روشن است گل سراپا آتش است امّا ندارد التهابص 38خود را به تخته پاره ی تسلیم واگذار کشتی طبع را ز امل بادبان مخواهص 216می گرفتی دیگری جای تو، گر بودی به فرض نقد هستی را عوض یا زندگانی را بدلص 135جنس هستی را بقایی نیست چون ایّام گل نقد گیتی را عیاری نیست چون سیم دغلص 135بر همّت تو طول امل بار گران بود روزی دو سه تاری تنیدی و گذشتیص 884گرداب، موج، طوفان، گوهر و گره از کلماتی است که شاعر مدام با آنها بازی می کند و حتی برخی از آنها را درقصایدی ردیف قرار داده است .خصوصیت دیگری که بر شمردیم استخدام در وجه شبه است که تقریباً شاید بیتی را نتوان یافت که شامل این خصوصیّت نباشد . شاعر مورد بحث اشعار خود را به تجاهل العارف و حس آمیزی آمیخته است و از عهده ی این کار هم به خوبی برآمده است ؛آنچه شاعر از صور خیال به کار برده تقریباً تکرار صورخیال گذشتگان است امّا از آنجا که شاعر آنها را با تجاهل العارف ، حس آمیزی ، تناقض آمیخته زیبا و دلنشین شده اند .در این چمن شفق مغرب است لاله مگر ؟ که پرورده به گریبان خویش شب تار4ص 281آنچنان می رود ایّام جوانی به شتاب که مگر شد طرف موسم گل عهد شبابص 31نمونه هایی از حس آمیزی :مرا ز شعله ی آواز خویش کرد کباب بگو به مطرب غم، دایم این چنین می نالص 214کشد چو برسر دیوانه شعله پنبه ی داغ عجب مدان که چو پروانه پر برآرد سنگص 241نمونه ایی از تناقض :آن را که گزیده ست دل از شربت دینار همیان درم در نظرش هیئت مار استص 45خیال فیض صبا بگذرد گرش به ضمیر چو گل شکفته شود غنچه ی تکلّم لالص 218بر کف پای تو مالم دیده چون خاک بهشت زین غم آباد جهانم چون دهد یزدان نجاتدر این عصر استفاده از شکل حروف در تشبیهات منسوخ شده و جزء ویژگیهای سبکی شمرده نمی شود اما شاعر نام برده با شکل حروف صور خیال می سازد :آنکه از راستی خامه ی عدلش پس از این از فلک شکل مه نو چو الف خیزد راستص 48در غزلیات تکرار مداوم داغ، خون دل خوردن، خون دیده غزل را حزن آلود کرده است و همان اصطلاحاتی که از زمان حافظ باب شده بود یعنی: می، خمار، نشأه، شراب، مستی، ایاغ، باده ، ساقی، رندان، خرابات، پروانه،شمع، گل، بلبل و ... را به کار می برد5تمثیل که از خصوصیات بارز سبک هندی است در انواع قالبهای شعری شاعر وارد شده امّا تنها رباعیات هست که قالب مسلط بر آن تمثیل می باشد .نداد توبه نجاتم ز قید عالم آب سفینه کم جهد از گردنامه ی گردابص 16تضاد هم در صورخیال او به چشم می خورد :دل را ز خیال می خضر آب کشیدم تا عشق چشانید به من لذّت سم راص 64از ادات آسا، وار، به سان علاوه بر چون استفاده می کند :حباب آسا مرا پروای تن نیست به غیر از یک نفس در پیرهن نیستص 321شعرهای او خالی از انعکاس وضع اجتماعی نیست :نی در بن ناخن کند اقبال مرا چرخ تا عقده گشایی نکند بخت دژم راص 18عناصر طبیعت در مثنوی های قدسی از مهم ترین دست مایه های تصویر آفرینی او به شمار می رود و این مسئله با توجه به زندگی او در کشمیر چندان شگفت نیست. فراوانی بسامد واژگانی چون بلبل، بوستان، گل،گلشن، شکفتن، سنبل، غنچه، سبزه، گلبرگ، باغبان، گلزار، شبنم، بیانگر حدّت و شدّت تأثیری است که این شاعر گران مایه از طبیعت در تصاویر شعری خویش داراست . در این میان مثنوی تعریف کشمیر و وصف کوه پیر پنجال زیباترین توصیف های او هستند؛تصاویر انتزاعی و جامد نیستند و از ذوق و طبع بلند شاعر نشسته ولاجرم بر دل نشسته است. در اواخر مثنوی و به خصوص ساقی نامه بیشتر از استعاره ی مکنیه استفاده کرده وتصاویر خشک و انتزاعی اند. در توصیف باغها تصاویر زنده تر و پویا ترو دلپذیرترند تا توصیفات تخت سلطنتی،کتاب سلطنتی، ... که با غلوهای بی مورد چیزی از زیبایی عاید خواننده نمی شود. اغراق های لطیف بر زیبایی تصاویر باغها افزوده است واستعارات مکنیه به جا و مناسب به کار رفته و موجب رقّت قلب خواننده می شود:زبس هر سو دوید و شمع افروخت چراغ لاله را در دل نفس سوختص 1346ارم در پشت دیوارش نشسته خجل چون عندلیب پر شکستهص 135زهر جانب نسیم از غنچه ی تر گشوده حقّه های بوسه را سرص 136شکفتن آشیان بسته بر شاخ که کی بیرون خرامد غنچه از کاخص 136امّا هرچه در تصاویر مثنوی ها به پیش می رویم از کیفیّت تصاویر کاسته می شود و تقریباً می توان گفت شاعرکاری از پیش نبرده و خواندن این قسم توصیفات بیشتر ملال آور است تا فرح بخش و زیبا . در چند مورد هم در مثنوی ها چیزی را به خودش تشبیه می کند :ز شاخ گلشن تا غنچه ای زاد شکفتن را شکفتن می دهد یادص 134به وفور در شعرش تشبیه ، استعاره و کنایه به کار رفته در این میان تنها مجاز است که از آن می لنگد و در شعربه جز یک سری مجاز خاص که مدام آنها را به کار برده به اندکی مجاز که تکراری نباشد بر می خوریم . کنایه از صفت و فعل بیشترین نوع کنایه ای است که به کار برده است ؛ کنایات فعلی او بجز موارد کمی همه از نوع ایما هستند . تشبیه مفصل و بلیغ و تمثیلی از همه ی موارد تشبیه بیشتر استفاده شده است و در آخر شعرش ازلحاظ استعاره غنی است و تقریباً نمی توان گفت که کدام نوع از همه بیشتر به کار رفته است . ترکیبات جدیدی چون دامن چشم ، دامن مژه ، سینه ی دست ، دامن دل بکر و زیبا و از ابتکارات این شاعر می باشد .شاعر ما شعرش از پرکاربردترین واژگان شعر سبک هندی که دکتر شفیعی کدکنی در کتاب شاعر آینه ها برمی شمرد پراست اما کمتر با آنها به تصویر سازی پرداخته است : آینه ، شمع ، آب ، برق ، حباب ، شیشه ی ساعت، پریدن رنگ ، ساغر ، سپند ، غبار ، گرداب ، نگین و نام ، موج گوهر ، محیط و گوهر در قصاید او بارها به کاررفته است .و از قول دکتر احمد شاه هندی به طور کل قدسی را نه می توان شاعری کاملاً پیرو سبک هندی بر شمرد و نه می توان او را خارج از سبک هندی مورد تحقیق قرار داد. الفاظش او را جزو شاعران سبک هندی قرار می دهد امّا به ندرت در معانی به پیچیدگی های سبک هندی گراییده است . از لحاظ فکری او کاملاً پیرو شاعران سبک عراقی است ستایش عشق ، غلو و مبالغه ، غم گرائی ، قضا و قدر ، زبونی ، فراق ، ذهنیت یا توجّه به دنیای درون که از مختصات شعری اوست او را به سبک عراقی نزدیک می کند . در سبک عراقی است که توجه به بیان و بدیع زیاد شده است و صور خیال گوناگون به شعر راه می یابند ازاین رو قدسی شاعری مابین سبک عراقی و هندی است .
بن مایه های وحدت وجود در قران کریم وسنّت
نویسنده:
غفور حضوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مبحث «وحدت وجود» از مسائل مشکل عرفان و فلسفه اسلامی است که فهم آن منوط به مطالعات عمیقی است. بر این اساس، این تحقیق با هدف بررسی «وحدت وجود» در قرآن کریم و سنت به روش کتابخانه و با استفاده از فیش برداری از منابع فقهی، آیات و روایات انجام شد. آیات و روایاتی که از میان نصوص دینی دالّ بر وحدت وجود در این پژوهش آمده، به چندین دسته تقسیم شده‌اند: آیات و روایات دالّ بر آیت بودن ما سوی الله، مشاهده خدا قبل از هر شناختی، وحدت صمدی حق، مالک حقیقی بودن خدا، حدیث قدسی گنج پنهان، احادیث مربوط به قرب نوافل و فرایض، احاطه حق‌تعالی بر اشیا، ملکیت حقیقی خداوند نسبت به اشیا، وحدت اطلاقی او، آیات قرب خداوند، ظهور و بطون حق‌تعالی، معیت خدا با اشیا، آیات فقر ذاتی موجودات و آیات و روایات دالّ بر توحید افعالی. بر اساس نتایج بررسی ها، در اسلام وحدت حق تعالی، وحدت حقه ی حقیقیه است زیرا او وجود صرف و خالص است و وجود همان وحدتی است که به ذات خود قائم است و وحدت همان وجود است. آیه 3 سوره حدید «هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ» بیانگر آن است که تنها او ظاهر است و تنها او باطن است و همچنین قرآن کریم در سوره مبارکه توحید: «قُل هُوَ اللهُ اَحَد»؛ با تأکید بر احدیت و یکتایی هویت غیبیه و ذات احدی و شریک نداشتن او راه را برای قول به انحصار وجود در خداوند باز می‌کند. از سوی دیگر، وحدت وجود همواره محل نزاع و مشاجره بین موافقان و مخالفان بوده است.مطابق با ادلّه موافقان وحدت وجود عرفانی بحثی بسیار دقیق، ذوقی و تخصّصی است و مبانی قرآنی، روایی و فلسفی دارد و با مبانی اندیشه اسلامی کاملاً سازگار است؛ اما از نظر مخالفان، وحدت وجود، از نگاه فلسفی دارای یک ایراد وجودشناختی است که همان نفی علیّت می شود و دارای یک ایراد معرفت شناختی است که منجر به قبول سفسطه و شکّاکیّت معرفتی می شود.
مناظره امام رضا ? با مأمون پیرامون فرق بین اُمت و عترت با محوریت آیه« ثم أورثنا الکتاب...»
نویسنده:
اسماعیل پوراسکندری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این پژوهش فهم ودرک تفاوت بین امت وعترت با توجه به مناظره امام رضا ? با مأمون پیرا مون این مسئله است و از آنجا که امام به عنوان داناترین و باتقواترین فرد جامعه اسلامی مرجع دینی، علمی و سیاسی جامعه به شمارمی‏رود و بر همین اساس، بیش از همه، شایستگی لازم برای رهبری و مدیریت آن را داراست. طرح و بررسی جلوه‏های معرفتی و چگونگی مناظرات‏امامان شیعه ? در حوزه‏های گوناگون و قرار دادن آن در منظر ارباب معرفت، از یک سو، امکان داوری دقیق و درست را در این باب فراهم می‏سازدو از سوی دیگر، شیوه‏ها و الگوهای مناسبی برای پاسخگویی به پرسش ها و چالش های پیش روی اسلام و گفتگو با پیروان دیگر ادیان و فرق دینی دراختیار ما قرار می‏دهد.پرسش اصلی این پژوهش که نگارنده در صدد پاسخ گویی به آن است چنین می باشد که آیا بین امت وعترت فرق است در صورت تفاوت ، وجوه این تفاوت چیست؟که تعاریفی چون اَُمت،عترت،آل و...با توجه به مناظره امام رضا ? با مأمون مورد بررسی قرار می گیرد در نهایت نتیجه حاصل از بررسی مناظره امام رضا ? در تفاوت بین اُمت و عترت آشنایی با سیره ائمه و نگاه آنها به مسأله فوق بوده است که نتایج ذیل از بررسی مناظره فوق به دست می آید 1- عترت افرادیبرگزیده از میان امت است 2- گزینش عترت توسط خدای بزرگ صورت گرفته است 3-علّت گزینش صلاحیت آنها جهت رهبری امت بعد از پیامبر ?است .واژگان کلیدی: امام رضا ? ، مناظره،امت،عترت
صبر و شکر و رضا در منازل السائرین و تفسیر البرهان
نویسنده:
صغری رویان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
صبر و شکر رضا از مهمترین موضوعات اخلاقی اند که در بین طیفهای مختلف از جمله عالمان دینی و متصوفه بسیار مورد توجه قرار دارند. وجود کتابهای غنی و با اصالت در قرن های متمادی شاهد این مدعاست که نیل به مراتب عالیه اخلاق و طی مراحل آن بدون غور در این سه حوزه امکان پذیر نیست. در این رساله بر آنیم تا به بررسی صبر و شکر و رضا در تفسیر البرهان به همت علامه سید هاشم بحرانی به نمایندگی از عالمان محدث و فقیه شیعی و نیز منازل السائرین اثر خواجه عبدالله انصاری از قاطبه متصوفین بپردازیم. تا از این رهگذر ضمن بهره مندی از تعالیم ناب قرآنی و سخنان ارزشمند معصومین علیه السلام که کاملترین مفسرین قرآنند با دیدگاههای متصوفه در باب اخلاق و با این سه موضوع آشنا شویم. از کمالات قرآن و ویژگی های آن سخن گفتن گزافه ایست پس در بیان ویژگیهای منازل السائرین می توان گفت کاملترین کتابی است که در باب منازل سلوک نگاشته شده و هر منزل برای سه گروه از مردم (عوام، خواص، خاص الخواص) مطلب دارد. با وجود صد باب در سه رتبه در واقع سیصد منزل را در بر گرفته که سالک به فراخور حالش از آن بهره مند می شود. بررسی وجوه اشتراک و افتراق این او دیدگاه منبعث از وحی در صبر و شکر و رضا منظور ماست ولی اگر بخواهیم به تعریف کوتاهی از آنها دست یابیم می توان گفت :صبر یعنی خویشتنداری و حبس نفس بر چیزی که عقل و شرع تقاضا می کند یا از چیزی که عقل و شرع از آن نهی می کند و در مقابل جزع به کار می رود. صبر بر معصیت، طاعت و مصیبت زمینه های صبرند.شکر، معرفت و شناخت احسان و اظهار کردن آن است و در مقابل کفر به کار می رود و شکر قلبی وزبانی و عملی از انواع آن است. رضا به معنی خشنودی و در مقابل سخط به معنی غضب به کار می رود نه تنها بنده از قضای الهی ناخرسند نیست بلکه با رضایت تسلیم امر الهی می شود و به دل کدورتی راه نمی دهد. راضیه مرضیه بیانگر رضایت متقابل خدا و بنده است که دارای درجاتی است. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشیو ما رستگار
تبیین مصداقی توحید افعالی در نهج البلاغه
نویسنده:
فاطمه احمدپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهتوحید افعالی یعنی جز خداوند متعال هیچ موثر مستقلی در عالم نیست، و «آفرینش»، «ربوبیت»، «مالکیت»، «رزاقیت» و «قیومیت» هستی از آنِ خداوند متعال است. با شناخت واقعی توحید افعالی، موحد واقعی شکل گرفته، و توحید افعالی در فرایند رشد و کمال به کار گرفته می شود و در حقیقت با رسیدن به توحید افعالی است که توحید در انسان معنا پیدا کرده و درجه ی موحد بودن شخص تعیین می گردد.پایان نامه «تبیین مصداقی توحید افعالی در نهج البلاغه»، که در سه فصل کلیات، مفاهیم و تعاریف، بررسی مصادیق توحید افعالی و شاخه های آن در نهج البلاغه و بررسی مصادیق اسباب و اختیار در نهج البلاغه ، تببین گردیده است؛ در پاسخ به سوال (مصادیق توحید افعالی در نهج البلاغه چگونه تبیین شده است؟)، به تشریح مفهوم شناسی توحید افعالی و شاخه های آن و برشمردن مصادیق این توحید در نهج البلاغه می پردازد، که امام در نهج البلاغه خداوند را تنها خالق کل آفرینش دانسته، و سایر موجودات را حتی در آفریدن پشه ای ناتوان وصف نموده اند و هم چنین مالک، رازق و قیّوم جهان هستی را، تنها خداوند می دانند و در موردچگونگی نحوه ی استناد معلول به علت، و خلقت در جهان هستی، امام معتقد به«تجلی»حضرت حق به واسطه ی این آفرینش، می باشند.اما از آنجا که توحید افعالی با مسائلی چون چگونگی نقش اسباب و مسببات، اختیار و قضا و قدر نیز گره می خورد، به بررسی موارد نقش اسباب و اختیار در نهج البلاغه نیز پرداخته شده، که امام نقش اسباب و وسائط را به خوبی پذیرفته اند اما عملکرد اینها را تنها منوط بر اذن، اراده و قدرت خداوند و در محدوده ای که خدا تعیین کرده می دانند. و در مورد اختیار نیز امام ضمن تأکید بر اختیار داشتن انسان، در مواردی به صراحت به حتمی بودن تقدیر و قضای الهی اشاره می فرمایند که ماحصل آن همان نظریه ی (امر بین الامرین) می شود. به این ترتیب پایان نامه ضمن رسیدن به درستی فرضیه ی از پیش تعریف شده، مبنی بر: (با وجود نظام اسباب و مسببات در عالم، تنها موثر حقیقی خداوند است)، به اطلاعات جامع تری در زمینه ی توحید افعالی دست یافت.کلمات کلیدی: توحید افعالی، خالقیت، ربوبیت، اسباب، اختیار، قضا و قدر، نهج البلاغه
نقش باورداشت آموزه مهدویت در شکل گیری فرهنگ و تمدن اسلامی
نویسنده:
امیر محسن عرفان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موعود باوری یا اندیشه منجی موعود، آموزه‌ای است که می‌شود گفت در تمام ادیان وجود دارد، هر چند گستردگی و نوع این موعودباوری در ادیان مختلف متفاوت است. «مهدویت» نیز عنوان شناخته شده‌ای برای موعودباوری در اسلام است. این آموزه در تاریخ و متون روایی و کلامی تمام فرق اسلامی، چه اهل سنّت و چه فرق شیعی، بازتاب گسترده‌ای داشته است. تمایز مهم تر و اصلی موعود باوری شیعه امامیه با دیگر ادیان و فرق در جوهره مهدویت است؛ در تشیع امامی، مهدویت در ذات و جوهر خود به ظهور و تحقق حقیقت در زمین، در سایه ظهور خلیفه و حجت الاهی می‌اندیشد، و اگر هم از برپایی عدالت، رفاه و امنیت اجتماعی سخن می‌گوید، همه را از نتایج و لوازم ظهور و تحقق حق در زمین می‌داند. این نوشتار با رویکردی توصیفی تحلیلی می‌کوشد تا مبانی نظری و ظرفیت‌های آموزه مهدویت را در اسلام شناسایی کند. این نوشته با مفروض گرفتن این نکته که اندیشه مهدویت علاوه بر آن که فرجام متعالی و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالی و متکامل تاریخ بشری است دارای ظرفیت‌های تمدن‌سازی هم می‌باشد که توجه به این ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها سبب احیای تمدن اسلامی می‌گردد. بررسی تمدن در نظام معنایی اسلام، آغازگاهی است که نویسنده برای ارائه تصویری روشن از بحث برمی گزیند. نگارنده در فصلی از نقش آموزه مهدویت در فرآیند تمدن اسلامی سخن می‌گوید و اثبات می‌کند در میان شیعیان بازتاب باورداشت آموزه مهدویت بسیار متفاوت تر از دیگر فرق اسلامی بوده است. برداشت‌های نجات بخشی صرف از این آموزه، نگاه سطحی و حداقلی و عاطفی به آموزه مهدویت و مهدویت گرایی ابزاری ازجمله یافته‌های کاوش نویسنده در کارکردهای منفی این آموزه در گستره تاریخ است. طبق بررسی‌های انجام شده در این نوشته بازگرداندن هویت واقعی مهدویت به چارچوب استانداردهای برخواسته از فرهنگ دینی، کیفیت گرایی، زمان آگاهی و تأثیر گذاری پایدار در عرصه منجی باوری از مهم‌ترین فواید رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت می‌باشد. آموزه مهدویت با تقویت بعد فرجام گرایانه و آرمان گرایی، ایجاد هویت غایی، بسیج اراده‌های عمومی و ایجاد نوعی انتظار فعال و معنا بخشی به حیات جمعی در تاریخ به احیای تمدن اسلامی کمک می‌کند.
مقایسه ای بین سفر نفس اسفار و نفس شفاء
نویسنده:
ابراهیم ولی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
این رساله کنکاشی تطبیقی پیرامون نفس و مسائل آن از منظر ابن‌سینا در کتاب شفاء و ملاصدرا در کتاب اسفار است. در ابتدا نظرات ابن‌سینا در شفاء بیان شده، سپس مهم‌ترین نظریه‌های ملاصدرا در اسفار پیرامون نفس بیان می‌گردد و در بخش پایانی رساله ضمن معرفی اجمالی نظرات هر دو فیلسوف، نقاط قوت و ضعف نظریه‌های آنها مورد بحث، مقایسه و تحلیل قرار گرفته است.مسائلی چون تجرّد نفس، رابطه نفس با بدن، حدوث نفس، معاد نفس و کیفیّت بدن اخروی از چالش برانگیزترین مباحثی است که محل تضارب آرای این دو فیلسوف واقع شده است. ابن‌سینا در بحث تجرّد نفس، فقط نفس ناطقه را مجرّد می‌داند و بر بقاء آن دلیل اقامه کرده است؛ او حدوث نفس را روحانی ‌دانسته و رابطه نفس با بدن را فقط اشتغالی می‌داند. معاد روحانی را با براهین عقلی قابل اثبات می‌داند، اما از اثبات معاد جسمانی اظهار عجز نموده و در نتیجه آن را تنها از طریق دلایل نقلی قابل پذیرش می‌داند.در مقابل، ملاصدرا در بحث تجرّد نفس علاوه بر نفس ناطقه انسانی، نفس حیوانی نیز مجرّد می‌داند؛ او برخلاف ابن‌سینا قائل به حدوث جسمانی نفس است؛ رابطه نفس با بدن را فطری و طبیعی می‌داند. معاد را روحانی و جسمانی ‌دانسته و برخلاف ابن‌سینا معتقد است که می‌توان معاد جسمانی را با دلایل عقلی ثابت نمود.
برررسی تحلیلی نقش شناخت امام در کمال انسان
نویسنده:
علی ملک
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت امام معصوم علیه السلام به عنوان یکی از ارکان معرفت دینی و رساننده انسان به کمال از دیرباز در لسان دین مطرح بوده و همچنان نیز ادامه دارد؛ تا حدی که مرگ جاهلی، جزاء کسی قرار داده شده است که امام را نشناسد و با همین حالت از دنیا برود. در اینکه منظور این روایت چیست تعابیر و تفاسیر مختلفی مطرح شده است که بیشتر ناظر به مباحث کلامی است که البته روایات هم این مسئله را تایید می‌کنند؛ چون مفترض الطاعه بودن به عنوان تفسیر این معرفت در غالب موارد به چشم می‌خورد.ما در این پایان‌نامه با نگاه متفاوتی به این مسئله پرداخته‌ایم و فرایند تاثیرگذاری معرفت امام بر کمال انسان را مورد بررسی قرار داده‌ایم. در یک بخش به رابطه وجودی معرفت امام و کمال انسان پرداخته شده که در آن با مددجستن از مباحث فلسفی به خصوص مباحث علم و عالم و معلوم، این رابطه را تببین کرده‌ایم. در بخش دیگر به رابطه معرفت‌شناختی و اخلاقی این دو پرداخته‌ایم که در آن، نقش شناخت امام در زمینه سازی معرفتی و عملیِ رسیدن به کمال مورد بررسی قرار گرفته است. شناخت امام، هم در ایجاد انگیزه برای رسیدن به مقصود نهایی و هم در شناسایی مسیر کمال، نقش به سزایی دارد. در این پژوهش با توجه به اینکه هدف، بررسی رابطه وجودی و اخلاقی میان معرفت امام و کمال انسان است، از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است.
بررسی روش شناسی تفسیری آیات مورد استناد جبر و اختیار در تفاسیر مفاتیح الغیب، مجمع البیان و کشاف
نویسنده:
اکرم ده پهلوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی اندوهیادهای شاعران معاصر در سوگ شاعران دیگر
نویسنده:
مژگان میر حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدر میان معانی و مضامین شعر فارسی آنچه از زیربنای عاطفی استواری برخوردار است و در عین حال از مهمترین عنصر شعر، یعنی تخیّل نیز بهره کامل دارد، اندوهیاد (مرثیه) است.مرثیه به اشعاری گفته می‌شود که در ماتم گذشتگان و تعزیت بازماندگان، اظهار تأسّف و تألّم از مرگ سلاطین و بزرگان درباری، بستگان و دوستان، شخصیت داستان و قهرمان منظومه، ذکر مصائب پیشوایان دین و ائمّه اطهار(ع)، بلایای طبیعی و قتل‌عام‌های فجیع و احساسات تاثّرانگیز نسبت به مسأله مرگ و حیات سروده شده است.از میان انواع مرثیه، مراثی شخصی و خانوادگی در مقایسه با دیگر انواع مرثیه به علّت اصالت احساس سراینده، واجد ارزش ادبی بیشتری هستند. از جمله این اشعار، مرثیه‌های سروده شده برای دیگر شاعران، موضوع بحث رساله حاضر است.در این رساله به « بررسی اندوهیادهای شاعران معاصر برای شاعران دیگر » پرداخته می-شود. امّا به علّت گستردگی موضوع و حجم عظیم اشعار سروده شده در این‌ زمینه، محدوده زمانی بینسال‌های 1300 تا 1357 و توسّعاً 1360 برای پژوهش در نظر گرفته شده، اندوهیادهای این دوره با توجّه به اعتبار و اهمیت شاعران، در دو بخش شعر سنّتی و شعر نیمایی و سپید جمع‌آوری می‌شود.ادای حقّ دوستی، روابط ادبی، سرودن مادّه‌تاریخ، هنرنمایی و نشان دادن قدرت شاعری، انعکاس عقاید و اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی یا انتقاد، احساس وظیفه در همدردی با جامعه ادبی و دیگر شاعران را می‌توان از مهم‌ترین انگیزه‌های اندوهیادسرایان به شمار آورد که بسیاری از کلاسیک‌سرایان و برخی از نوپردازان و سپیدسرایان را به سرودن اشعاری در این زمینه واداشته است.مرگ‌اندیشی، تقابل هنر و مرگ، تقابل عشق و مرگ، تکیه بر باورهای قدیمی چون سرنوشت، قضا و قدر، فلک و چرخ ، زمانه و روزگار و جهان در پرداختن به علّت‌های مرگ معاصران شاعر، در اندوهیادهای کلاسیک این دوره جایگاه ویژه‌ای دارد؛ امّا در سوگ سروده‌های نو و سپید، نوع نگاه و دید سراینده در این‌باره متفاوت است. نوپردازان و سپیدسرایان این دوره در سروده‎های خود یا اصلاً به دنبال مقصّر و عامل مرگ نیستند و یا بصراحت از آن نام برده‌اند. گاه نیز برخی از اندوهیادسرایان به دلیل اکراه از ذکر علّت اصلی، به خلق دلایل شاعرانه و ذوقی دست زده‌اند.به علّت وجود جریان‌های مختلف شعری در دوره مورد بحث و گرایش و تمایل شاعران این دوره به این جریان‌ها، انواع قالب‌های سنّتی چون قطعه، قصیده، غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، ترکیب‌بند و مسمّط و قالب نیمه‌سنّتی چهارپاره و نیز قالب‌های نیمایی و سپید، توسّط سرایندگان اندوهیادها به کار گرفته شده است که از آن میان، قطعه درصدر قرار دارد. دایره لغوی زبان اندوهیادها، به دلیل آشنایی اندوهیادسرایان این دوره با ادبیات پربار کلاسیک و نیز استفاده آنها از زبان و کلمات عامیانه، بسیار وسیع است. باستانگرایی یا آرکائیسم در اندوهیادهای این دوره نمودی گسترده دارد و بسیاری از نشانه‌ها و مختصات زبان فارسی نظم و نثر کهن در آنها قابل مشاهده است. رویکرد آنها به زبان مردم و شیوه‌های بیان محاوره نیز قابل توجّه است. در مجموع، می‌توان زبان بسیاری از اندوهیادهای این دوره را ساده و روان دانست که در آنها عاطفه شعری قربانی پیچیدگی بیش از حدّ زبان نشده است.اندوهیادهای این دوره از نظر تشبیه و استعاره نیز بسیار غنی هستند و از میان صنایع ادبی، مبالغه یا اغراق، ایهام، تضمین، تناسب و تلمیح مورد توجّه بیشتری قرار گرفته است.کلمات کلیدی: مرثیه(اندوهیاد)، شعر سنّتی، شعر نو و سپید، شاعران معاصر.
  • تعداد رکورد ها : 5307